روز کودک مبارک:))))))
از وقتی پسری ما سه ساله شده همه ی تکراری های زندگیمون حال و هوای دیگه ای پیدا کرده. کوچکترین چیزها واسه سالار خان ما یه پدیده ی شگفت انگیز جلوه میکنه. با وجود تو و شیرین کاریهات من و بابا بهروز یادمون میفته که هنوز میشه با بازی کردن با یه بادکنک معمولی هم شاد شد و خندید ما یادمون میفته که یه زمانی بچه بودیم و ما هم با بالشها پناهگاه درست میکردیم و ساعتها تو پناهگاه بازیهای خیالی داشتیم.بازی با خاک، بوی آبرنگ ،توپ بازی؛قایم موشک ،ذوق کردن واسه اسباب بازی تازه؛ همه و همه ی اینها رو مدیون تو هستیم.
برای تو کیک و برف شادی و بادکنک و شمع یعنی جشن و شادی و خنده. به هر بهانه ای در فکر تولد گرفتن برا خودت هستی و حس مالکیتی که نسبت به فوت کردن شمع ها داری واقعا جالبه.
روز کودک امسال بیشتر برات جذاب بود. کم کم معنی روزهای خاص رو درک میکنی و خودت درخواستهات و واسه اون روز لیست میکنی که مامان اینو میخوام یا منو ببرین کجا و ... قربونت برم که داری مستقل میشی داری بزرگ میشی اما هر چی هم بزرگ بشی همون فندق کوچولوی منی
حس خوبی که مادر بودن و پدر شدن رو به ما داد حس خوب بودن تو؛ پسرم ممنونیم.